موضوعات
آخرین مطالب پيوندها
تبادل لینک هوشمند نويسندگان
گنجینه ی ادب پارسی ای بگرفته از وفا گوشه کران چرا چرا بر من خسته کردهای روی گران چرا چرا بر دل من که جای تست کارگه وفای تست هر نفسی همیزنی زخم سنان چرا چرا گوهر نو به گوهری برد سبق ز مشتری جان و جهان همیبری جان و جهان چرا چرا چشمه خضر و کوثری ز آب حیات خوشتری ز آتش هجر تو منم خشک دهان چرا چرا مهر تو جان نهان بود مهر تو بینشان بود در دل من ز بهر تو نقش و نشان چرا چرا گفت که جان جان منم دیدن جان طمع مکن ای بنموده روی تو صورت جان چرا چرا ای تو به نور مستقل وی ز تو اختران خجل بس دودلی میان دل ز ابر گمان چرا چرا چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:, :: 12:25 :: نويسنده : بهمن خسروجردی
با تو حیات و زندگی بیتو فنا و مردنا زانک تو آفتابی و بیتو بود فسردنا خلق بر این بساطها بر کف تو چو مهرهای هم ز تو ماه گشتنا هم ز تو مهره بردنا گفت دمم چه میدهی دم به تو من سپردهام من ز تو بیخبر نیم در دم دم سپردنا پیش به سجده میشدم پست خمیده چون شتر خنده زنان گشاد لب گفت درازگردنا بین که چه خواهی کردنا بین که چه خواهی کردنا گردن دراز کردهای پنبه بخواهی خوردنا چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:, :: 12:24 :: نويسنده : بهمن خسروجردی
ماه درست را ببین کو بشکست خواب ما تافت ز چرخ هفتمین در وطن خراب ما خواب ببر ز چشم ما چون ز تو روز گشت شب آب مده به تشنگان عشق بس است آب ما جمله ره چکیده خون از سر تیغ عشق او جمله کو گرفته بو از جگر کباب ما شکر باکرانه را شکر بیکرانه گفت غره شدی به ذوق خود بشنو این جواب ما روترشی چرا مگر صاف نبد شراب تو از پی امتحان بخور یک قدح از شراب ما تا چه شوند عاشقان روز وصال ای خدا چونک ز هم بشد جهان از بت بانقاب ما از تبریز شمس دین روی نمود عاشقان ای که هزار آفرین بر مه و آفتاب ما چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:, :: 12:23 :: نويسنده : بهمن خسروجردی
|